ماجراهای مگره، کمیسر پلیس
رمانهای چندلر پیش از آنکه داستانهای پلیسی باشند، آثار ادبی هستند. او میگفت: رنگمایه داستان، به غیر از عامل معما، باید از کشش دراماتیک و محتوای غنی انسانی برخوردار باشد. چندلر، در عین حال که خشونت و حادثه را به فضای داستانهایش راه میدهد، از تشریح محیط اجتماعی و توصیف تحولات روانی شخصیتهایش نیز غافل نمیشود. داستانهای او برخوردار از روایتپردازی ساده و بیپیرایه، همراه با تصاویری شاعرانه و طنزی غافلگیرکننده است.
بانوی دریاچه چهارمین رمان بلند چندلر است و از بهترین آثار او بشمار میآید. مضمون این داستان برای چندلر جذابیتی خاص داشت؛ او ابتدا در 1939، آن را به صورت داستانی کوتاه به چاپ رساند. در 1943، با بسط دادن هستة اصلی داستان، رمان بانوی دریاچه را به شکل کنونیاش پدید آورد. استقبال خوانندگان از این رمان سبب شد که در سال 1946 کمپانی متروگلدوینمایر فیلمی از روی آن بسازد. کارگردان و بازیگر نقش اصلی فیلم، رابرت مونتگمری بود.
یک خواننده –
امیدوارم که این طرح جلد، طرح نسخه ی چاپی کتاب نباشد. چون روی این طرح به غلط نوشته شده «ماجراهای مگره، کمیسر پلیس». در صورتی که این کتاب نوشته ی ریموند چندلر است و شخصیت اصلی آن فیلیپ مارلو. دیدن چنین اشتباهی بر روی جلد یکی از مجموعه های قدیمی و زیبای کتب کارآگاه مثل کتاب های سیاه ناراحت کننده است.
(لازم به ذکر است که این انتقاد فقط متوجه طرح جلد جدید کتاب است و هم داستان و هم ترجمه ی آن جز آثار زیبای ادبیات کارآگاهی و یک ترجمه ی روان و خواندنی هستند).