اثر حاضر، به کلام سیاسی شیعه از دوران تکوین و شکلگیری آن، تا عصر علامه حلی میپردازد. «کلام»، نه فقط یک علم یا شاخهای از الهیات، که بن مایه و شالودهای است که بنای نظام اندیشه و تمدنی در مقیاس تمدن اسلامی بر آن شکل گرفته است. از این نظرگاه، اهمیت کلام سیاسی مشخص میگردد. «کلام سیاسی» تجلی و تبیین نوعی هستیشناسی و جهانبینی است و حوزه و محدودة امر سیاسی و مشروعیت آن را تعیین میکند. حتی معنای «سیاست» در گرو پیوند آن با کلام و اصول عقائد است. در این محدودة فکری ـ معرفتی، انسان در درجة اول «مکلف» است و سیاستورزی او هم چه بنا به ماهیت و چه با نظر به غایتش، جز در سایة «تکلیف» معنا و جایگاهی ندارد. در این سامان معرفتی، انسان،نه «حیوان سیاسی» که به نوعی، حیوان مکلف است. در جوامعی چون جامعة ما، که تمام خلل و فرج آن به نحوی از انحاء با دین و باورهای دینی در ارتباط است، کم توجهی به «کلام سیاسی» و به تبع آن غفلت از بررسی عمیق مبانی و جان مایههای اندیشة سیاسی ـ اجتماعی، محصولی جز سطحینگری، ابتذال و سردرگمی فکری در پی نخواهد داشت.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.